دیشب در دومین اکران کانون فیلم و عکس دانشگاه دامغان، فیلم شب های روشن اثر فرزاد مؤتمن به نمایش در آمد که با استقبال خوب دانشجویان رشته های هنر دانشگاه همراه بود.
در این فیلم که داستان یک استاد دانشگاه و اتفاقاتی که پیرامون آن رخ می داد با اقتباس از داستان شب های روشن داستایفسکی به تصویر کشیده شده بود.
در پایان اکران فیلم جناب آقای دکتر گلبهار مدیر گروه تلویزیون و هنرهای دیجیتال در مورد ساختار و فرم فیلم به تحلیل و نقد آن پرداختند.
ایشان ضمن اشاره به تفاوت های سینما با تلویزیون خاطر نشان کردند که این فیلم عامه پسند نبوده و بیشتر هدف کارگردان سمت قشر روشن فکر جامعه را در بر می گیرد.
انتخاب تیپ استاد دانشگاه در این فیلم توانسته است قشر عظیمی از جامعه اساتید و دانشجوبان را در بر بگیرد و از این نظر مؤتمن به هدفش رسیده است.
دکتر گلبهار ادامه دادند: می توان مضمون این فیلم را عشق دانست که انسان را از تنهایی در می آورد و روح آن را به هیجان وا می دارد.
اگر بخواهیم در مورد ساختار فیلم حرف بزنیم این فیلم نوعی خود کاوی از نقطه دید شخصیت اصلی فیلم است و یک برداشت ذهنی از نظر شخصیت اصلی می باشد که ما از دید او فیلم را می بینیم.
ما در این فیلم یک ساختار تک خطی داریم و در این ساختار تمهیداتی نظیر فلش بک را نداریم؛ منتها مثلاً در جایی شخصیت فیلم در مورد موضوعی حرف می زند که تصاویری گذرا از او می بینیم ولی ما نمی توانیم آن را فلش بک در نظر بگیریم.
ایشان ادامه دادند: اوج این فیلم جایی است که شخصیت زن با یافتن گمشده خود انتظارش به پایان می رسد.
در این فیلم بیم و امید کم می باشد و از همان اول فیلم ما به این عادت می کنیم که زیاد دنبال هیجانات نباشیم؛ لذا طبعاً در این سینما دیالوگ بیشتر است. و این فزونی گفتگوها خسته کننده است.
شخصیتی که ما در فیلم داریم در طول فیلم متحول می شود؛ برای مثال در اول فیلم می بینیم که این شخصیت لباسی تیره پوشیده و به دیگران توجهی ندارد، اما در آخر فیلم ضمن تند شدن ریتم شاهد تغییر لباس او و مهم تر از همه فروختن با ارزش ترین چیز خود یعنی کتابهایش می باشیم.
در سکانس های آخر فیلم مرد را می بینیم که زیر باران بدون چتر قدم می زند و خودش را به گونه ای رها کرده است تا نعمت ها بر سرش سرازیر شوند.
و شعری که در آخر می خواند به گونه ای است که متوجه می شویم دیگر عشق او تمام نشده است و همچنان عشق او ادامه دارد …
آقای گلبهار ضمن اشاره به نور پردازی فیلم در مورد صدا ها در فیلم شب های روشن نیز اشاره کردند که مثالاً در جایی که صدای هواپیما را در میان گفتگو ها می شنویم حرف ها نامعلوم می شوند؛ یا در جایی وقتی صدای سگ را می شنویم علامت ترس و خطر را در شخصیت زن می بینیم.
در ادامه نقد فیلم یکی از دانشجویان در مورد تصاویر موجود در فضای داخل خانه شخصیت استاد فیلم سوال کردند و استاد گلبهار اشاره نمودند که:
این تصاویر به نوعی نشان دهنده روشن فکران عصر های پیش باشد؛ قاب خالی هم که در فیلم نشان داده می شود؛ نشانه ای از فردی می باشد که منتظر اوست.
بعد یکی از دانشجویان در مورد بازیگران فیلم سوال پرسید و آقای گلبهار ادامه داد که: ما در این فیلم دو نقش اصلی داریم و نقش های کوتاه بازیگران دیگر نظیر دانشجوی اول فیلم، مادر مرد و کتابفروش
ما در این فیلم یک لحظه نور آفتاب، خنده یا صحنه ای شاد و فرح بخش دیده نمی شود و لذا فیلم کششی برای مردم عادی ندارد.
ما در این فیلم کاریکاتوری از استاد را داریم چرا که او را در محیط های اجتماعی دیگر نمی بینیم و لذا نمی توانیم با او ارتباط خوبی برقرار کنیم چرا که تصور ما از یک استاد دانشگاه داشتن روابط اجتماعی مناسب است.
دکتر گلبهار در ادامه به مباحث تکنیکی و فنی فیلم پرداخته و اشاره نمودند که ما در این فیلم چند تا جام کات داریم. مثلا در صحنه ای که از دانشگاه خارج می شود و منتظر است تا سوار تاکسی شود راکورد صحنه به هم خورده است.
یا در نور پردازی نسبت نور ها به درستی رعایت نشده است یا در جاهایی دیگر در مورد زوایای گرفته شده مشکلاتی وجود دارد.
اما از سویی فیلم توانسته است زمان روانی انتطار را به خوبی برساند.
زمانی که شخصیت ها را در رستوران می بینیم در یکی از سکانس ها پرده سفید است و در سکانس دیگری در همان رستوران پرده ای سیاه رنگ داریم. و این نشان از این دارد که کارگردان توانسته است با ساده ترین امکانات دو مفهوم متفاوت را در یک فضای واحد ارائه دهد و آن را به مخاطب برساند.
در پایان دکتر گلبهار ضمن تشکر از دانشجویان خواستار نقد و اکران فیلم هایی با نگاه جهان بینانه شدند.
/ج.ق