- سلام ایمان جان تو جایزه بهترین فیلم جشنواره هکاتوم رو بردی , یه کم در رابطه با فیلمت توضیح بده :
سلام , من حدوداً شش سال ایده ی ساخت این فیلم را داشتم ؛ خیلی فکر می کردم که این فیلم درچه قالبی باشد , بعد از گذشت سال ها , پارسال به این نتیجه رسیدم که یک فیلم نیمه بلند تولید کنم ؛ هرچه قدر که جلوتر رفتم , اراده ام محکم تر شد . پارسال این فیلم را شروع کردیم و ساختش یک ماه و نیم طول کشید . اولین و آخرین جشنواره ای که فیلمم را فرستادم همین جشنواره بودئبه این دلیل که می خواهم این فیلم را به صدا و سیما بفروشم و نمی توانم در جشنواره های بزرگ اکرانش کنم . خدارا شکر می کنم آنطور که توقع داشتم کارم دیده شد .
- اگر خودت دبیر جشنواره بودی چطور آن را اداره می کردی ؟
میدانم که با چه سختی بچه ها جشنواره را بستند و گروهی از بچه های ورودی بالاتر از ما روی تصمیم خود پافشاری کردند و جشنواره ی هکاتوم یک را دو کردند با این وجود من اگر دبیر بودم روی بخش تبلیغات خیلی بیشتر زوم می کردم و جشنواره را عریض تر می دیدم , فراخوان ها را گسترش میدادم و کیفیت کمی آثار را بالا می بردم و حداقل از شش ماه قبل برنامه ریزی می کردم و یک کارگروهی تشکیل می دادم . من یک خورده از این بابت دلخورم که یک اصطلاحی وجود دارد بین اساتید ما که کار دانشگاهی می تواند سطح کیفی پایینی داشته باشد . این یک اصطلاح کاملاً غلط است , به نظرم اگر دانشجو در چهار سال کار خوب ارائه ندهد کی ارائه بدهد ؟
این نگاه تزریق شده به جشنواره که تندیس بی کیفیت داشتن ، دکور بی کیفیت داشتن ، حتی ورود و خروج بی کیفیت و نوع برگذاری بی کیفیت و ناهماهنگی هایی که مناسب یک جشنواره خوب نیست ، باعث شده از ما یک کار سطح پایین بخواهد.
حرف و سخن اخر :
دیروز به کارهای اصغر فرهادی فکر میکردم و یاد سریال روزگار جوانی افتادم و به نظرم آمد که یک سیر پیشرفته و عجیب و غریبی داشته است . روزگار جوانی از صدا و سیما پخش شد ولی فرهادی در آنجا نماند و فیلم های دیگری تولید کرد و الان روی فرش قرمز کن است و اسکار برده و باعث افتخار ماست. فکر می کردم چطور است که یک فرد از روزگار جوانی نسبتا ضعیف به اسکار می رسد. یک چیزیست به اسم خودسازی . من بسیار بهش معتقدم و ما باید به خود سازی برسیم.