با اختراع سینما تو گراف در سال ۱۸۹۵ توسط برادران لومیر در فرانسه، سینما فاقد صدا بود و با توجه به اینکه گرامافون قبل از آن یعنی در سال ۱۸۷۷ توسط توماس ادیسون اختراع شده بود تا سال ۱۹۲۵ بطور جدی از آن استفاده نشد.
ورود صدا به سینما جمعی از سینما گران پیشتاز آن زمان مانند چارلی چاپلین بر علیه آن اطلاعیه صادر کردند و سینما را مستقل از صدا می دانستند واعتقاد داشتند که سینما بعنوان هنر فاقد صداست و باید تصویری باشد. اما با گذشت زمان صدا نه تنها رقیبی برای سینما محسوب نشد، بلکه با قابلیتهای منحصر به فردش مکمل کننده سینمای صامت گردید چراکه صدا یک عامل تجسم است که با اجرایی خوب حس تصاویر و ایجاد فضا را بوجود می آورد و کمک می کند به بخشی از شخصیت پردازی پر سوناژها و کاراکترهای یک فیلم .
صدا دارای قابلیتهای زیادی است و هر جا تصویر از بیان بصری قاصر باشد ، صدا می تواند به کمک آن بیاید و با مخاطب ارتباط شنیداری بر قرار ساخته وحس صحنه را به مخاطب انتقال دهد..
امروزه دیگر جداسازی صدا از تصویر علنآ غیر ممکن شده است و برای مخاطب دیدن یک فیلم صامت و بی صدا ، هر چند با جدید ترین تکنولوژی های روزدنیا تولید شده باشد ، غیر قابل تحمل است. صدا می تواند احساسات رابیان کند وبه یک فیلم ریتم بدهد و موقعیت زمانی و مکانی را مشخص کند ، هر چند کل داستان یا قصه فیلم در یک اتاق در بسته اتفاق افتاده باشد.
صدا در شناسائی شخصیت و کاراکتر قصه نقش بسزائی دارد ودر بیان تصویری فیلم به آن کمک می کند. با صدا به گذشته و آینده می توان رفت. صدا دارای ریتم و تنبور است
اهمیت صدا و قابلیتهای آنرا در نمایش های رادیوئی بهتر می توانیم درک کنیم ، چرا که در اینجا این صداست که با احساس و تحریک حس شنوائی مخاطب رادیوئی تمامی توان خود را بکار می گیرد تا از طریق این حس یک داستان را بصورت شنیداری به شنونده اش ارائه نماید.
همانگونه که اکثر هنر مندان و هنر جویان اهل فن می دانند بعد از فیلمبرداری و تصویر برداری یک فیلم یا سریال تلویزیونی و پشت سر گذاردن مراحل پیش تولید (مقدمات و برنامه ریزی قبل از فیلمبرداری) و مرحله تولید ( زمان فیلمبرداری) در مرحله پس از تولید ( بعد از فیلمبرداری) که مراحل فنی کار محسوب می شود که شامل مراحل ظهور و چاپ راش ها ، میکس و تدوین و ساخت موسیقی و… می شود. در مرحله میکس نهائی و فاین کات پس از تایید کارگردان ، تهیه کننده و سرمایه گذار ، فیلم جهت صدا گذاری به یک صداگذار خبره سپرده می شود.
صدا گذار بر اساس صداهای ضبط شده در هنگام فیلمبرداری که به همراه نسخه فاین کات و با شات لیست به او تحویل داده می شود کار خود را شروع می کند.
در اینجا صداگذار بر اساس موقعیت زمانی ومکانی فیلم بایستی علاوه بر استفاده از صداهای موجود که در سر صحنه ضبط شده اند ودر نظر او از لحاظ فنی قابل استفاده هستند ، توسط یک فولی من یا فولی واکر بعضی صدا ها را مانند صدای پا؛ صدای نفس نفس زدن کاراکترها و صدای اشیاء مورد استفاده در صحنه؛ مانند چکاوک شمشیرها و کلیه صداهایی که مورد استفاده فیلم است ودر حین فیلمبرداری ضبط نشده و یا خیلی ضعیف ثبت شده و قابل استفاده نیستند را باز آفرینی و ضبط می نماید و با استفاده از صداهای آرشیوی بقیه صداها را مانند صدای هام محیط ، صدای زوزه باد ، صدای رعد و برق، شیهه اسب، و… را به فراخور صحنه آماده وبر روی فیلم میکس می نماید.
البته طراح صدا هم می تواند در جهت فراهم آوردن یک صداگذاری خوب و ایدآل به صداگذار کمک کند و در جهت بهبود کارصداگذاری مشورتهای لازم را ارائه نماید.
در استودیو صداگذاری با استفاده از نرم افزار های موجود میکس صدا کلیه صداها با هم مخلوط شده و بعضی صداها توسط این نرم افزارها بصورت اکولایزر بر اساس قصه فیلم و در جهت ایجاد حس وحال فیلم تغییر می یابند . مانند تیز کردن صدا، تغییر صدا، بم کردن صدا ، تلفنی کردن، و… و همچنین ساخت صداهایی جدید برای موجودات فضایی از طریق مخلوط چند صدا و …
در پایان بعد از میکس نهایی ، و تایید توسط طراح صدا، صداها ی مخلوط شده به لابراتوار فرستاده شده و بر روی حاشیه فیلم ضبط می شود.
به دو روش می توان از صدا استفاده کرد:
۱- سنکرون : ( موسیقی بر اساس تصویر )
۲ – پلی بک ( تصاویر تابع صدا و موسیقی )
همزمان کردن صدا و تصاویر را سنکرون می نامند.
ضبط صدا بر روی حاشیه فیلم به دو روش انجام می شود.
۱- مغناطیسی (مگنت ) ۲- نوری (اپتیک )
در روش مغناطیسی نواری به رنگ قهوی در حاشیه فیلم نصب یا گوتینگ می شود که صدا بر روی آن ضبط می گردد.
در روش نوری یا اپتیک در حاشیه فیلم صدا به ارتعاشات نوری تبدیل شده و ضبط می گردد.
مزایا و معایب روش مغناطیسی :
۱- مزایا : کیفیت صدای مغناطیسی بهتر از روش اپتیک است
۲- معایب : اگر فیلم یا نوار صدا در معرض یک میدان مغناطیسی قرار گیرد اطلاعات روی حاشیه فیلم بتدریج پاک می شود. (آهنربا )
اگر شرایط نگهداری مناسب نباشد نوار صدا ی گوتینگ شده روی فیلم می ریزد. حسن دیگر روش مغناطیسی سهولت دوبله فیلمهای خارجی است که نواری بر روی آنها گوتینگ شده و صدای دوبله شده بر روی آن انتقال می یابد.
مزایا و معایب روش اپتیک :
مزایا : میدان مغناطیسی بر آن اثر نمی کند.
معایب : کیفیت صدا بخوبی روش مغناطیسی نیست
بنابر این باید گفت صداگذاری یک کار هنری است که یه یک فیلم روح می بخشد و آنرا زنده می کند و یک صداگذار با ذوق با یک صداگذاری خوب و القاء احساس مخاطب می تواند تا پایان اورا با فیلم همراهی نماید.
در سینمای ما صداگذاران بسیاری هستند که سینمای این مرز وبوم مدیون زحمات طاقت فرسای آنان است .استادانی همچون اسحاق خانزادی ، روبیک منصوری ،مرحوم فریدون خوشابافرد، بهمن اردلان ، محمد رضا دلپاک، محسن روشن و استاد ارجمندم آرش قاسمی که این مطلب را تقدیم حضور ایشان می نمایم.
منبع: وبلاگ علی کاظم نادری